دوستانه
دوستانه

دوستانه

امشب پرم از نوشتن انگار تمام بدنم پر از کلمه شده .حرف هاییکه نمی تونم با هیچ کس بزنم .البته میدونم فضای مجازی مال امثال  منه که یا شجاعت ندارن حرفاشونو توی دنیای واقعی بزنن ،یا مخاطب ندارن ،در هر صورت حرفای بدون مخاطب زیاد دارن.

هنوزم از نوشتن خاطره هام می ترسم.

ترس لطفا از من دور شو بزار من یله ورها بشم.منم حق زندگی دارم.

امروز حتما روز خوبی خواهد بود ومن پر از انرژی مثبتم هنوز.
اون از حال بدم توی مدرسه.
اینم از آتش سوزی بعد از ظهر ،قفسه سینم داره منفجر میشه.

برای کفشی که همیشه پایت را می زند،

فرقی نمی کند، تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه

هر مسیری را با او همقدم شوی باز هم دست اخر به تاول های پایت می رسی.

ادم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند


کفشی که همیشه پایت را میزند

ادمی که همیشه آزارت می دهد 

هیچ وقت نخواهد فهمید،

تو چه دردی را تحمل کردی

تا با او همقدم باشی ...!

یک نکته را هرگز فراموش نکنید:


لطف مکرر،حق مسلم میگردد


پس به اندازه لطف کنید.


زندگی زهره

امروز یاد زندگی زهره افتادم.اسم شوهرش رو یادم نمیاد.زهره چه عذابی می کشید از دست زری و هیچ کس به دادش نمی رسید.زندگیش توی دوران نوجوانی ما مثل یه کتاب رمان بود....