دوستانه
دوستانه

دوستانه

دونفر آدم متفاوت..ولی یه احساس

سال اولم بود که این مدرسه کار می کردم.یه دختر سال اولی ننر ولوس بی ادب واهل آرایش خیلی خفن وگوشی این جور چیزها بود.باهم خیلی سر وکله زدیم اون سال.تمام مواد تجدید شد ناگفته نماند که مدیر ها ومسؤل ثبت نمرات با تبانی همدیگه تلاش کردن قبولش کنن ونمره 5/.شوبهش۱۰ بدن ولی معلمها فهمیدن .دختر هم پروندشو گرفت رفت یه مدرسه دیگه اونجا هم ظاهرا درس نخوند وازدواج کردومابا نفرت از هم جداشدیم.

اپیزود دوم:

منو مهرک خیلی دوست داشتنی با هم اشنا شدیم .مهرک هم توی همون کلاس بود اینقدر تلاش کرد ،تامن بهش توجه نشون دادم اینقدر یه کارهایی کرد تا من بهش اجازه دادم ، روبطش از معلم دانش اموزی فراتر بره .اونم با کلی احتیاط .

اپیزود سوم:

سالها گذشت دختر اولی  وتوی خیابون دیدم  بازهم زیر چشمی و سرد از کنار هم گذشتیم.

حس کردم محبت به مهرک چه فایده داشت؟ الان هم اگه منو مهرک از کنار هم توی خیابون رد شیم بدتریم لااقل با دختر اولی احساسمون واضح .ولی با مهرک چی همش دروغ.درویی...ناراحتی .اشک منو در آورد چند بار...

محبت، وقت گذاشتن برای دیگران چه فایده داره..؟؟؟؟.... اینقدر که مهرک به من آسیب زد هر گز اون دختر اولی نزد .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.